جدول جو
جدول جو

معنی محل دین - جستجوی لغت در جدول جو

محل دین
دهی است به مسافت کمی در مشرق خشت به فارس. (ازفارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان حومه بخش خشت شهرستان کازرون، واقع در 3500 گزی شمال کنار تخته با 317 تن سکنه. آب آن از رود خانه شاپور و راه فرعی آن از جعفرجن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ حَلْ لا)
از توابع طهران و دارای معدن زعال سنگ است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مُ وَلْ لَ)
مولدون. شاعران پس از مخضرمین و پیش از محدثین. شاعران عرب که در اسلام متولد شدند نه در دورۀ جاهلی و از معاریف آنانند: فرزدق، جریر، اخطل، قطامی، کمیت بن زید الاسدی، مساوربن هند، عدی بن رقاع، کثیر، عزه، عمر بن ابی ربیعه، راعی، ابن مقبل، ابن مفرغ، لیلی الاخیلیه و غیرهم. و تقسیم کنند شعرای عرب را از حیث زمان بدین ترتیب: شعرای جاهلیت، شعرای مخضرمین، شعرای مولدین و شعرای محدثین. جاهلیین شعرای پیش از ظهور اسلام باشند که درک زمان مسلمانی نکرده اند. مخضرمین آنانند که به جاهلیت زاده اند و در دورۀ اسلام درگذشته اند. و مولدین آنانند که در اوایل دورۀ اسلام زاده اند. و محدثین زماناً پس از مولدین باشند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَلْ لِ)
جمع واژۀ محلف (در حالت نصبی و جری)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ فَ)
نام دو ستاره است. ابوریحان نویسد: و اندر ستارگان سگ بزرگ که جبار است دو ستاره است نام ایشان محلفین و محنثین، ای سوگنددهنده و سوگندشکننده. (التفهیم ص 105). و رجوع به محلفان شود
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ خَ)
دارندۀ محل. نگاهدارندۀ محل. نگهبان محل. نگهبان و حارس محلۀ شهر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَکْ کی)
دهی از دهستان زلقی است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 568 سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خَ پَ)
مآل اندیش. آخربین. عاقبت اندیش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
آخر بین، عاقبت اندیش فرجام بین مال اندیش: شخص مال بین و دور اندیش حقایق را با چشم عقل می نگرد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محللل، روا گران گوار انگیزان جمع محلل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقلدین
تصویر مقلدین
جمع مقلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملحدین
تصویر ملحدین
جمع ملحد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مولد، زادگان برساختگان تازی پروردان تازی گشتگان نو واژگان، جمع مولد، آپوراکان زایاکان پدیدارندگان یاخته های زایا جمع مولد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع محسود، رشکیدگان جمع محسود در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محل دار
تصویر محل دار
نگاهدارنده محل، نگهبان و حارص محله شهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتشدین
تصویر محتشدین
جمع محتشد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کحل دان
تصویر کحل دان
((کُ حْ لْ))
سرمه دان
فرهنگ فارسی معین
کشتزاری در شهرستان کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی